مشت ميكوبم بر در
پنجه مي سايم بر پنجره ها
من دچار خفقانم ، خفقان
من به تنگ آمده ام از همه چيز
بگذاريد هواري بزنم : آي
با شما هستم اين درها را باز كنيد
من بدنبال فضايي ميگردم :
لب بامي سر كوهي دل صحرايي
كه در آنجا نفسي تازه كنم . آه
ميخواهم فرياد بلندي بكشم
كه صدايم به شما هم برسد .
من به فرياد ، همانند كسی
كه نيازي به تنفس دارد ، مشت مي كوبد بر در
پنجه مي سايد بر پنجره ها
محتاجم
من هوارم را سر خواهم داد .
چاره درد مرا بايد اين داد كند
از شما (( خفته چند ))
چه كسي مي آيد با من فرياد كند ؟
314688 بازدید
123 بازدید امروز
114 بازدید دیروز
570 بازدید یک هفته گذشته
Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)
Copyright ©2003-2024 Gegli Social Network (Gohardasht) - All Rights Reserved
Developed by Dr. Mohammad Hajarian