قطره قطره اگر چه آب شدیم ، ابر بودیم و آفتاب شدیم
ساخت ما را همو که می پنداشت ، به یکی جرعه اش خراب شدیم
رنگ سال گذشته را دارد ، همه لحظه های امسالم
۳۶۵ حسرت را ، همچنان می کشم به دنبالم
قهوه ات را بنوش و باور کن
من به فنجان تو نمی گنجم
دیده ام در جهان نما و چشمه ، که به تکرار می کشد فالم
یک نفر از غبار می آید ، مژده تازه تو ، تکراری است
یک نفر از غبار آمد و زد ، زخم های همیشه بر بالم
باز در جمع تازه از داد ، حال و روزی نگفتنی دارم
هم نمی دانم از چه می خندم ، هم نمی دانم از چه می نالم
راستی در هوای شرجی هم دیدن دوستان تماشایی است
به غریبی قسم نمی دانم چه بگویم جز اینکه خوشحالم
دوستانی عمیق آمده اند چهره هایی که غرقشان شده ام
میوه های رسیده ای که هنوز ، من به باغ کمالشان ، کالم
چندی است شعر هایم را جز برای خودم نمی خوانم
شاید از بس صدایشان زده ام
دوست دارند دوستان ، لالم.
تنهایی ام را با تو قسمت می کنم سهم کمی نیست
گسترده تر از عالم تنهایی من عالمی نیست
غم آنقدر دارم که می خواهم تمام فصل ها را بر سفره رنگین خود بنشانمت ، بنشین
غمی نیست
حوای من ، بر من مگیر بیشتر این خود ستایی را که بی شک تنها تر از من در زمین و آسمانت
آدمی نیست
آیینه ام را بر دهان تک تک یاران گرفته ام
تا روشن شد در میان مردگانم
همدمی نیست
همواره چون من نه فقط یک لحظه خوب من بیندیش
لبریزی از گفتن ولی در هیچ صورت
محرمی نیست.
313898 بازدید
183 بازدید امروز
109 بازدید دیروز
366 بازدید یک هفته گذشته
Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)
Copyright ©2003-2024 Gegli Social Network (Gohardasht) - All Rights Reserved
Developed by Dr. Mohammad Hajarian