×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم

gegli

ردپاي آب

× در مهربانی همچون باران باش که در ترنمش علف هرز و گل سرخ یکی است. / ساده از کسی نگذر شاید این آخرین باری باشه که لایق دوست داشتنی.... / هرگز از کسی که همیشه با من موافق بود چیزی یاد نگرفتم / نمیدانم چرا اینگونه هست وقتی نگاه عاشق کسی به توست میبینی اما دلت بسته به مهر دیگریست بی اعتنا میگذری و عاشقانه به کسی مینگری که دلش پیش دیگریست / چقدر سخت است منتظر کسی باشی که هیچوقت فکر آمدن نیست / گرمترین بوسه هایت را نصیب کسی کن که در سردترین لحظه ها به ‏یاد توست
×

آدرس وبلاگ من

nieisham.goohardasht.com

آدرس صفحه گوهردشت من

goohardasht.com/niive

رفتی و مرا با دلتنگی هایم تنها گذاشتی

رفتی و مرا با دلتنگی هایم تنها گذاشتی ...

رفتی در فصلی که تنها امیدم خدا بود و ترانه و تو

 که دستهایت سایه بانی بود بر بی کسی های من ...

تو که گمان می کردم از تبار آسمانی و دلتنگی هایم را در می یابی

تو که گمان می کردم ساده ای و سادگی ام را باور داری 

و افسوس که حتی نمی خواستی هم قسم باشی ...

 

افسوس رفتی ... ساده ،

ساده مثل دلتنگی های من و حتی ساده مثل سادگی هایم !

من ماندم و یک عمر خاطره و حتی باور نکردم این بریدن را

کاش کمی از آنچه که در باورم بودی ، در باورت خانه داشتم !

کاش می فهمیدی صداقتی را که در حرفم بود و در نگاهت نبود 

کاش می فهمیدی بی تو صدا تاب نمی آورد ...

 

رفتی و گریه هایم را ندیدی و حتی نفهمیدی من تنها کسی بودم که ....

قصه به پایان رسید و من هنوز در این خیالم که چرا به تو دل بستم

و چرا تو به این سادگی از من دل بریدی ؟!!

که چرا تو از راه رسیدی و موضوع تک تک این ترانه ها شدی ؟!!

ترانه ها یی که گرچه در نبود تو نوشته شد اما فقط

و فقط مال تو بود که سادگی ام را باور نکردی !
گناهت را می بخشم ! می بخشمت که از من دل بریدی و

حتی ندیدی که بی تو چه برسر این ترانه ها می آید !
ندیدی اشک هایی را که قطره قطره اش قصه ی من بود و

 بغضی که از هرچه بود از شادی نبود !

بغضی که به دست تو شکست و چشمانی که از رفتن تو غرق اشک شد

و تو حتی به این اشکها اعتنا نکردی !

اعتنا نکردی به حرمت ترانه ها یی که تنها سهم من از چشمانت بود !

به حرمت آن انار سرخ کوچکی که  اولین دیدار به امید خوش یمنی به من دادی  !

به حرمت قدمهایی که با هم در آن کوچه ی همیشگی زدیم !

به حرمت بوسه هایمان ! نه !

تو حتی به صدای لرزانم  هم اعتنا نکردی !
راستی سجاده ی عشق کجاست؟!


قصه به پایان رسید و من همچنان در خیال چشمان سیاه تو ام که ساده فریبم داد !

قصه به پایان رسید و من هنوز بی عشق تو از تمام رویا ها دلگیرم !

خدانگهدار ... خدانگهدار

شنبه 17 دی 1390 - 8:20:55 PM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم
نظر ها

http://boghzebaran.gegli.com

ارسال پيام

جمعه 23 دی 1390   4:32:49 PM

zendegi hengameye faryadhast sargozashti dar gozashte yadhast,zendegi tekrare jan farsodan ast,ranje ma tavane ensan bodanast

http://jelve nader.gegli.com

ارسال پيام

یکشنبه 18 دی 1390   9:05:16 PM

حجم زیبایی از روحت را در این نوشته ها دریافت کردم امید وارم کسی در زندگیت قرار بگیره که لیاقتت را داشته باشه. 

آخرین مطالب


امشب به تو ميگويم


انتظار


همدل و همزبان


بهترينم


گل آفتابگردان


بدان و بمان


روزجمعه


باتوسخن ميگويم


دوباره


يكي هست


نمایش سایر مطالب قبلی
آمار وبلاگ

313892 بازدید

177 بازدید امروز

109 بازدید دیروز

360 بازدید یک هفته گذشته

Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)

آخرين وبلاگهاي بروز شده

Rss Feed

Advertisements