×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم

gegli

ردپاي آب

× در مهربانی همچون باران باش که در ترنمش علف هرز و گل سرخ یکی است. / ساده از کسی نگذر شاید این آخرین باری باشه که لایق دوست داشتنی.... / هرگز از کسی که همیشه با من موافق بود چیزی یاد نگرفتم / نمیدانم چرا اینگونه هست وقتی نگاه عاشق کسی به توست میبینی اما دلت بسته به مهر دیگریست بی اعتنا میگذری و عاشقانه به کسی مینگری که دلش پیش دیگریست / چقدر سخت است منتظر کسی باشی که هیچوقت فکر آمدن نیست / گرمترین بوسه هایت را نصیب کسی کن که در سردترین لحظه ها به ‏یاد توست
×

آدرس وبلاگ من

nieisham.goohardasht.com

آدرس صفحه گوهردشت من

goohardasht.com/niive

یه قبر با عکس تو...

يه شب... يه دل تنگ... يه ياد كهنه... يه يار قديمی...
ديشب وقتی كه صداتو پس از ماهها از پشت سيمهای تلفن شنيدم به سختی تونستم تشخيص بدم كه خودتی...
داره باورم ميشه كه از يادم ميری بيرون... از خاطراتم... چه قدر ازم دور شدی... و چه قدر غريبه... همون غريبه آشنای من كه يه روزی از 100 فرسخی می شناختمت... اما حالا صداتم با من بيگانه است...
ديشب وقتی چشمهام رو روی هم گذاشتم تصوير تو در ذهنم نقش بست اما تار بود.... درست نميديدم...
ديشب دلم برات تنگ شده بود... دلم هميشه برات تنگه... از اولشم تنگ بود حتی وقتی كه كنارم بودی و دستات تو دستم بود....
هميشه ازم دور بودی.... هميشه....
ديشب گوشه چشمام به يادت تر شد....
ديشب دلم يه سوزش عجيبی داشت...
ديشب دلم هواتو كرده بود....
ديشب...
اما تو نبودی.... تو كنارم نبودی... حتی توی خيالم هم درست نمی ديدمت..
ديشب شب بدی بود...
واسه بار آخر همه خاطراتتو مرور كردم... مثل يه فيلم... خيلی سريع... بعضی جاهاش هم
stop می كردم و به چشمات خيره می شدم...( آخ كه چه قدر دلم هوای چشماتو كرده )
اما بالاخره تموم شد...وقتی خوب به همشون فكر كردم.... يه تصميم جديد گرفتم...
يه قلم... يه كاغذ... يه جفت چشم بارونی... و يه پنجره بارون خورده...
نوشتم... نوشتم... از تو ... از يادت... از دوست دارم ها... از چشمات... از دلتنگی هام ... از رفتنت... از نبودنت و در آخر اينكه.....
هنوزم دوست دارم ای عشق ديرينه من
يه پاكت نامه... يه عكس يادگاری... يه دل شكسته... يه دست لباس...
راه افتادم و رفتم... رفتم و رفتم تا به مقصد رسيدم... يه گوشه خالی... كنار يه قبرستون ... يه قبر خالی... بی نام و نشون...نامه ات بوسيدم و گذاشتم تو قبر خالی... بعد هم عكست رو گذاشتم روش... بعد هم خاك ريختم... خاك ... خاك... خاك
يه قبر... يه شمع... يه شاخه گل... يه دل تنگ...
حالا ديگه جات مشخصه ... حالا ديگه لازم نيست دنبالت بگردم... از اين به بعد ميام اين جا... هر وقت دلم گرفت... هر وقت دلم هواتو كرد... هر وقت خواستم بيام پيشت ميام اينجا... ديگه لازم نيست تو خيابونا دنبالت بگردم... تو كوچه ها... تو خاطرات... ديگه منتظر برگشتنت نمی مونم... ديگه منتظر تلفنت نيستم... آخه ديگه مطمئنم كه تو مردی و جات هم گوشه يه قبرستون بی نام و نشونه...

جمعه 9 دی 1390 - 11:38:48 AM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم

آخرین مطالب


امشب به تو ميگويم


انتظار


همدل و همزبان


بهترينم


گل آفتابگردان


بدان و بمان


روزجمعه


باتوسخن ميگويم


دوباره


يكي هست


نمایش سایر مطالب قبلی
آمار وبلاگ

313729 بازدید

14 بازدید امروز

109 بازدید دیروز

197 بازدید یک هفته گذشته

Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)

آخرين وبلاگهاي بروز شده

Rss Feed

Advertisements