× در مهربانی همچون باران باش که در ترنمش علف هرز و گل سرخ یکی است. / ساده از کسی نگذر شاید این آخرین باری باشه که لایق دوست داشتنی.... / هرگز از کسی که همیشه با من موافق بود چیزی یاد نگرفتم / نمیدانم چرا اینگونه هست وقتی نگاه عاشق کسی به توست میبینی اما دلت بسته به مهر دیگریست بی اعتنا میگذری و عاشقانه به کسی مینگری که دلش پیش دیگریست / چقدر سخت است منتظر کسی باشی که هیچوقت فکر آمدن نیست / گرمترین بوسه هایت را نصیب کسی کن که در سردترین لحظه ها به ‏یاد توست

آدرس وبلاگ من

nieisham.goohardasht.com

آدرس صفحه گوهردشت من

goohardasht.com/niive

روزهاي كم

دلتنگم از زندگی،روزهاست که بی تو بودن را تجربه می کنم،شگفتم"از عشقم از احساسم به تواز این تپش های مداوم قلبم به تو

نمی دانم این را به پای شانس خوبت می نگاری یا

به هر حال من احساساتم را می نویسم

صبح تا به شب برای خود می گویم و تو بخواهی برایت می گویم

دست من نیست روزگار عاشقی یادم داده"کسی را که می خواهی برایش مغرور نباش بگوبگو آنقدر که دیگر بتو شک نکند

حال می گویم دوستت دارم م م م م م م م م م

من پا به روزهای خیلی کم تو گذاشتم/روزهایی که تعدادش و ساعاتش برای این عشق بی پایان من کم است....

چاره ای هم جز این نیست،خود را باید قانع کنم با...

دوست داشتن تو دست من نیست گویی کس دیگری است که مرا سوی تو می کشاند من هم دیگر خود را دست او می سپارم

مقاومت بی فایده بی فایده بی فایدست گویی می خواهد مرا با عشق تو صبور کند مثل یک امتحان سخت

امتحانی که می دانی هیچ گاه نمی توانی هر روز او را بببینی برایش خواستنی ها را بپوشی و خواستنی هایش را اجابت کنی.....

دلتنگی هایم پایانی نداردمی دانم که نمی شود....دراین روزگاری که در آنیم همه راحتی ها محال است

از تو که می دانم نه می خواهی و نه می توانی تا ابد مرا"اینها را نمی خواهم/می نویسم تا هم تو بدانی و هم دل بی قرار من آرام گیرد"

از بی امانی اشک ها یم که دیگر چشمها و گونه هایم را ترک نمی کنند

واما اینها همه برای توست"

تویی که یکسالی هست که در قلبم جای داری و این روزها هر چه بیشتر به درونم رخنه می کنی"ازاین حس پشیمان نیستم"اما نمی دانم چرا باور نمی کنی مرا و عشقم را

من هر کسی را نمی توانم چون تو دوست بدارم

خودت بهتر میدانی

ای کاش خدا همانگونه که با دل من از تو کرد،با تو هم

نمی دانم تا بحال این را باتو کرده یا نه/اما من تو را بزور نه/با حس دلسوزی نه/تو را و خودرا با جان و دل می خواهم

تو را می خواهم چون من بخواهی مرا

من بتو علاقمندم و روا نیست در مرام عشق،خواهان آزاری

من یک انسانم فقط لباس عاشقی تن دارم پس می توانم اشتباه کنم میخواهم از تو:دلت را در عشق من دریا کن بگذار موج های بخششت هرچه سریعتر اختلافهایمان را به دورترین ها ببرند///من دیگر حوصله لحظه بی تو بودن را ندارم

در دنیای که همه فقط خنجر در دست دارند تو بیا ما برای هم گل نشان دهیم تا شاید تنها آرامشان با هم بودنمان باشد

مرا با عشق های دیروز /فردا/ویا با همراه همیشگیت مقایسه نکن

مرا با من بشناس

جمعه 28 بهمن 1390 - 2:07:39 PM